نویسنده : احمد حسین شریفی

اهمیت و جایگاه

ارتباط سازنده با دیگران، یکی از مهم ترین نیازهای روحی آدمی است. به عقیده بسیاری از فیلسوفان، ذات و فطرت آدمی به گونه ای است که حتماً باید زندگی اجتماعی داشته باشد. هیچ انسانی در شرایط عادی، به تنهایی توانایی ادامه حیات ندارد. انسان در اجتماع به دنیا می آید، می تواند باقی بماند و کیفیت زندگی خود را ترقی دهد، خود را بهتر بشناسد، ویژگی ها، توانمندی ها و ناتوانی های خود را دریابد. از سوی دیگر، بسیاری از فضایل و رذایل اخلاقی، در ظرف ارتباطات ظهور می یابند، تعلیم و تعلم بدون زندگی اجتماعی و معاشرت با دیگران امکان تحقق ندارد. آشنایی با تجارب دیگران و بهره مندی از آن ها یکی دیگر از اموری است که جز با معاشرت با مردم به دست نمی آید.

ابزاری بودن ارزش معاشرت

معاشرت، به خودی خود، دارای مطلوبیت نیست، بلکه خوبی یا بدی آن وابسته به هدف از معاشرت با دیگران و نوع تأثیر آن در کمال مطلوب انسان است. توسعه اخلاق الهی و بهره مندی از فضایل اخلاقی و پیشرفت در جهت تهذیب و تربیت نفس، از مهم ترین اهداف معاشرت با دیگران است؛ بنابراین، اگر معاشرت با دیگران مستلزم کشیده شدن انسان به گناه و معصیت و انحراف از مسیر هدایت و سعادت باشد، باید از آن پرهیز کرد. اسلام نیز هر معاشرتی را توصیه و سفارش نمی کند؛ بلکه برخی از معاشرت ها را زیان بار و مخرب دانسته و توصیه به ترک آن ها کرده است. پیامبر اکرم(ص) به ابوذر غفاری فرمودند: «ای ابوذر! هم نشین صالح بهتر از تنهایی و انزواست و تنهایی بهتر از هم نشین ناصالح است.»(1)
امیرمؤمنان (ع) در پاسخ به این پرسش که «بدترین دوستان کیانند؟» فرمود: «کسی که گناه را در چشم انسان زیبا جلوه می دهد.»(2) آن حضرت ما را از هم نشینی و دوستی با افراد چاپلوس نیز برحذر داشته است: «با چاپلوس معاشرت نکن چرا که کارش را در نظر تو زیبا جلوه می دهد و دوست دارد که تو نیز چون او باشی.»(3)

انواع معاشرت

به طور کلی می توان معاشرت های هر فردی را با دیگران به پنج دسته تقسیم کرد.

1. معاشرت های انسانی:

برخوردهایی است که با دیگران به عنوان یک انسان و هم نوع داریم؛ اسلام با تأکید بر این گونه از معاشرت، حدود و چارچوب کلی روابط و سبک زندگی مسلمانان را در این حوزه مشخص کرده است.

2. معاشرت های آیینی:

روابطی را که هر فرد با سایر هم مسلکان خود دارد، معاشرت آیینی یا دینی می نامند. ما به عنوان یک فرد مسلمان در برابر سایر مسلمانان مسئولیت ها و وظایفی داریم که بعضاً فراتر و سنگین تر از وظایفی است که در قبال انسان ها به طور کلی بر عهده داریم. پیامبر اکرم (ع) فرمود: «کسی که فریاد استمداد برادر مسلمانی را بشنود، ولی به یاری او نشتابد، مسلمان نیست.»

3. معاشرت های اجتماعی:

هر کدام از ما با سایر شهروندان دارای روابط خاصی هستیم که با غیر شهروندان چنان روابطی را نداریم. همین مسئله نیز مسئولیت ها و وظایف اخلاقی خاصی بر عهده ما می گذارد که در مواردی فراتر از مسئولیت هایی است که در قبال هم نوعان و هم کیشان خود داریم. برای نمونه، اسلام، همسایه داری را از مصادیق بارز توحید عملی می داند. قرآن کریم می فرماید:« و خدا را بپرستید و هیچ چیز را همتای او قرار ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید، هم چنین به خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و همسایه ی نزدیک و همسایه ی دور و دوست و هم نشین و واماندگان در سفر و بردگانی که مالک آن ها هستید؛ زیرا خداوند کسی را که متکبر و فخرفروش است ( و از ادای حقوق دیگران سرباز می زند) دوست نمی دارد.( نساء 36).
در این آیه، ارتباط میان باورها و ارزش ها و سبک زندگی به زیبایی ترسیم شده است. ریشه ی همه ی مشکلات رفتاری و اخلاقی و حقوقی و عاطفی، کفر و شرک به خدا دانسته شده است، و در پایان آیه نیز راه درمان این مشکلات آمده است. در این آیه پس از دستور به عبادت خداوند و پرهیز از شرک، به امور دیگری دستور داده شده است. این آیه می خواهد رویه و سبک زندگی مؤمنان را بیان کند و نه رفتارهای مقطعی آنان را.
به تعبیر آیت الله جوادی آملی «در احسان به نامبردگان در این آیه نه کفر و غنا مانع است ونه اسلام و ایمان و فقر، شرط. احسان، ادب اجتماعی و اخلاقی است و تنها شرط آن انسان بودن است. اصل در رفتار با مردم، نه بی تفاوتی و نه بدرفتاری است، بلکه احسان و رعایت ادب است، مگر در موارد استثنا.» (4) رفع نیاز از مسلمان و برآورده ساختن حاجت او، نه تنها اجر و پاداشی بالاتر و برتر از بیست حج دارد که هرکدام همراه با انفاق هزاران دینار در راه خدا باشد، بلکه از محبوب ترین کارها در نزد خداوند است. حتی اگر کسی نمی تواند نیاز برادر مسلمانش را برآورده سازد، ولی می تواند از اعتبار و آبروی خود در این باره بهره بگیرد، اخلاقاً موظف است این کار را انجام دهد. یعنی باید از هر راهی که می داند و می تواند برای برآورده ساختن نیاز برادر مسلمانش بکوشد، هر چند که کوشش او به نتیجه نرسد. روایتی از پیامبر اکرم(ص) حقوق همسایه را بیان می کند: «حق همسایه آن است که اگر بیمار شد به عیادتش روی، اگر از دنیا رفت در تشییع جنازه ی او حاضر شوی، اگر از تو قرض خواست به او قرض دهی و اگر خیر و شادمانی ای نصیب او شد به او تهنیت و تبریک گویی و اگر مصیبتی به او رسید او را تسلیت گویی، و خانه ی خود را بالاتر از خانه ی او نبری به گونه ای که او را از نسیم هوا محروم نمایی.»(5)
در برخی روایات آمده است کسی که سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد، مسلمان نیست.

4. معاشرت های دوستانه:

هر یک از ما از میان هم نوعان، کسانی را برمی گزینیم و با آنان روابط صمیمانه تری را برقرار می سازیم. این گونه از معاشرت ها، به دلیل تأثیرگذاری فوق العاده ای که بر شخصیت انسان دارد، مورد توجه اسلام و اولیای دین و عالمان اخلاق قرار گرفته و معیارهای ویژه ای برای چنین ارتباطاتی ارائه شده است. در برخی از روایات، یکی از راه های شناخت دین و مذهب افراد، شناخت دوستان آنان دانسته شده است. هم چنین یکی از نخستین راه ها برای قضاوت درباره ی شخصیت افراد، شناخت معاشران و دوستان آنان است. در مقابل، داشتن دوستان بد، قطعه ای از آتش و آفت خیر دانسته شده است. اصولاً ویژگی های دوست از راه های پنهانی، به دوست منتقل می شود. امام علی (ع) می فرماید: «با انسان های بدخواه معاشرت نکن، چرا که طبع تو ناآگاهانه از طبع او می دزدد.»(6)
دوستان انسان، محک خوبی برای شناخت شخصیت او هستند.امام باقر (ع) می فرماید: پدرم، امام سجاد(ع) به من فرمود: « پسرم، مواظب باش که با پنج گروه نه دوستی داشته باشی و نه هم سخن شوی و نه در راهی با آنان همراه شوی. گفتم: پدر! آنان کیانند؟ فرمود: از دوستی با دروغ گو بپرهیز، زیرا دروغ گو هم چون سراب است، دور را برای تو نزدیک جلوه می دهد و نزدیک را برایت دور می نمایاند. از دوستی با فاسق بپرهیز، چرا که تو را به لقمه ای یا کمتر از لقمه ای می فروشد. از دوستی با بخیل بپرهیز، زیرا تو را در زمانی که بیش ترین نیازمندی را به مال او داری، رها می کند.
از دوستی با احمق بپرهیز، چرا که احمق هرچند اراده سودرسانی به تو را دارد، اما به تو زیان می رساند. از دوستی با کسی که رابطه اش را با خویشان خود قطع کرده است بپرهیز، چرا که در سه آیه از قرآن مورد لعن قرار گرفته است...»(7)  

5. معاشرت های خانوادگی:

هر یک از ما عضوی از یک خانواده خاص هستیم و هر کدام از نقش های خانوادگی، مسئولیت ها و وظایف اخلاقی ویژه ای را بر عهده ما می گذارد.

معیارهای کلی معاشرت

1. هرچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند:

عربی بادیه نشین به محضر پیامبر رسید و گفت: کاری را به من بیاموز که با انجام آن به بهشت درآیم. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «چیزی را که دوست داری از ناحیه مردم به تو برسد به آنان برسان و چیزی را که دوست نداری از مردم به تو برسد به آنان نرسان.»(8)
آن قانون درحقیقت، معیار و ملاکی کلی و عام برای اخلاق اجتماعی و نحوه ی معاشرت با دیگران است. بسیاری از مکاتب اخلاقی نیز این قانون را پذیرفته و در نظام اخلاقی خود از آن بهره برده اند. بهترین معیار برای تشخیص درستی یا نادرستی رفتارهای اجتماعی ما همین معیار است و می توان در همه ی برخوردهای اجتماعی آن را به کار گرفت.

2. مدارا با دیگران:

رفق و مدارا از امور فطری و از لوازم فطرت الهی است. هر انسانی فطرتاً علاقمند به مدارا و شفقت است. به همین دلیل، قلبی که به دشمنی با بندگان خدا آلوده است، قلبی است که بر اثر آلودگی های دنیا و خودخواهی ها و خودپسندی ها، از فطرت اولیه اش فاصله گرفته است. لازمه ی محبت به خدا، محبت به خلق خدا نیز هست؛ و لازمه ی محبت به خلق خدا، مدارای با آنان است.
در آموزه های اسلامی درباره ی نرم خویی و مدارا با مردم و حتی با منحرفان و ستمگران، به هنگام دعوت آنان به راه راست، تأکیدات فراوانی شده است. پیامبر گرامی (ص) می فرماید: «اگر می خواهند در دنیا و آخرت بهترین مردمان باشند، باید این ویژگی ها را بیابند: گذشت از کسی که به تو ستم کرده است، برقراری رابطه با خویشاوندانی که با تو قطع رابطه کرده اند، نیکی به کسی که به تو بد کرده است و بخشش به کسی که از تو دریغ داشته است.»(9)
روشن است که سازگاری با مردم و نرم خویی با آنان سبب ساز جلب محبت و دوستی آنان می شود و به همین دلیل مردم نیز با چنین افرادی همراهی بیشتری دارند.

3. ظلم ستیزی و اهتمام به امور همه ی مردم:

توصیه اکید اسلام این است که هر مسلمانی همواره باید دغدغه سایر انسان ها را داشته باشد و نسبت به هدایت و ارشاد آنان احساس مسئولیت کند. هر جایی که ظلمی را مشاهده می کند باید در حد توان خود در برابر آن بایستد و هرگز کوتاه نیاید. از سفارش های امیرمؤمنان به فرزندانش این است که: با ستمکار در پیکار باشید و ستمدیده را یار.
پیامبر اکرم (ص)می فرماید: «مردمان همگی عیال خداوندند پس محبوب ترین افراد در نزد خداوند نیکوترینشان نسبت به عیال خداوند است.»(10)
در سخنی دیگر، اوج خرد و خردورزی را پس از دین داری، مهربانی و محبت و خیرخواهی نسبت به همه انسان ها، اعم از خوب و بد، معرفی کرده اند. امام علی (ع) نیز «محبت به مردمان را نیمی از عقل شمرده اند.»(11)
تصور عموم از بشردوستی و اهتمام به امور مردم، مسائل مادی و رفاهی است، ولی روشن است که نه «امور مردم» منحصر در امور مادی و رفاهی است و نه سودرسانی و خدمت به آنان منحصر در خدمات و منافع مادی و دنیوی؛ بلکه امور معنوی و خدمات روحانی به مردم از اهمیت بیش تر و اساسی تری برخوردار است.
رفع نیاز از مسلمان و برآورده ساختن حاجت او، نه تنها اجر و پاداشی بالاتر و برتر از بیست حج دارد که هرکدام همراه با انفاق هزاران دینار در راه خدا باشد، بلکه از محبوب ترین کارها در نزد خداوند است. حتی اگر کسی نمی تواند نیاز برادر مسلمانش را برآورده سازد، ولی می تواند از اعتبار و آبروی خود در این باره بهره بگیرد، اخلاقاً موظف است این کار را انجام دهد. یعنی باید از هر راهی که می داند و می تواند برای برآورده ساختن نیاز برادر مسلمانش بکوشد، هر چند که کوشش او به نتیجه نرسد.

4. تلاش در جهت اصلاح میان مردم:

قرآن کریم می فرماید: « پس، از [مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید، و خصومت هایی را که در میان شماست، اصلاح کنید و آشتی دهید و اگر ایمان دارید خدا و پیامبرش را اطاعت کنید.» ( انفال، 1) هم چنین می فرماید: « مؤمنان برادر یکدیگرند پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید باشد که مشمول رحمت او شوید.» (حجرات،10)
پاداش «اصلاح ذات بین» در اسلام، از نماز و روزه و صدقه نیز بالاتر و برتر دانسته شده است. امیرمؤمنان به فرزندان خود و همه شیعیان چنین سفارش می کند: «شما و همه فرزندانم و کسانم و آن را که نامه من بدو رسد سفارش می کنم به ترس از خدا و آراستن کارها و آشتی دادن یکدیگر که من از جد شما شنیدم که می گفت: آشتی دادن میان مردمان بهتر از نماز و روزه سالیان است.»
امام صادق (ع) اصلاح میان مردم را نوعی صدقه دانسته اند: « اصلاح اختلافات میان مردم و نزدیک کردن آنان به یکدیگر صدقه ای است که خداوند آن را دوست دارد.» (12)

5. امر به معروف و نهی از منکر:

از بهترین جلوه های اخلاق اجتماعی در اسلام و مهم ترین مشخصات سبک زندگی اسلامی امر به معروف و نهی از منکر است. اقتضای این اصل آن است که انسان در انجام معروف و عمل به آن خودخواه و خودبین نباشد. با توجه به این فریضه، هیچ مسلمانی نمی تواند فقط به دنبال خیر خود باشد؛ بلکه بر او واجب است که دیگران را نیز به خیر فرا خواند و از شر آگاه سازد؛ «مردان و زنان با ایمان ولی (یار و یاور) یکدیگرند. امر به معروف و نهی از منکر می کنند. نماز را بر پا می دارند و زکات را می پردازند و خدا و رسولش را اطاعت می کنند به زودی خدا آنان را مورد رحمت خویش قرار می دهد. خداوند توانا و حکیم است.» ( توبه، 71) با توجه به این آیه می توان گفت لازمه ی ایمان حقیقی، داشتن رابطه ی دوستی با دیگر مؤمنان و داشتن دغدغه سرنوشت آنان است و لازمه ی علاقه به یکدیگر، ارشاد همدیگر به خوبی ها و انتقاد از بدی ها و زشتی هاست و لازمه ارشاد به معروف و انتقاد از منکر، برپایی نماز و توسعه معنویت و فرمان برداری از خداوند و فرستاده او و هم چنین دستگیری از ضعیفان و مستمندان (ادای زکات) است؛ و بالاخره ثمره ی همه ی این امور، نزول رحمت های بی پایان خداوند است.
یکی از نشانه های برتری فردی نسبت به فردی دیگر، همین موضوع است. کسانی که امر به معروف و نهی از منکر می کنند، نزد خداوند، شریف تر و عزیزتر از کسانی اند که به این دو عمل نمی کنند.
امر به معروف و نهی از منکر، بر خلاف برخی دیگر از احکام دینی و اخلاقی، وظایفی عام هستند. این دو وظیفه اخلاقی از جهات مختلف عمومیت دارند. توضیح آن که:
اولاً همه مسلمانان، از زن و مرد و کوچک و بزرگ، مشمول این حکم هستند؛ یعنی این وظیفه، مربوط به فرد یا گروه خاصی نیست؛ ثانیاً این حکم در همه زمان ها قابل اجراست؛ ثالثاً نسبت به همه افراد نیز قابل اجراست؛ یعنی همه افراد جامعه را به یکسان در بر می گیرد، حتی حاکمان و قدرتمندان را. نتیجه آن که امر به معروف و نهی از منکر از مشخصه های بارز سبک زندگی اسلامی است و اسلام و اولیای دین همه ی تلاش خود را برای عملیاتی کردن و نهادینه نمودن این رفتار اسلامی داشته اند. امام حسین (ع) برای عمل به این دو فریضه بود که جان عزیز خود و همه ی یاران و نزدیکانش را فدا کرد.

پی نوشت ها :

1. بحارالانوار، ج 74، ص 84.
2. همان، ج 71، باب 14، ص 190، ح 3.
3. غررالحکم و در الکلم، ج 2، فصل 85، ص 328، ح 157.
4. همان، ص 601.
5. نهج الفصاحه، ص 445، کلام 1387.
6. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 20، کلمه 147.
7. الکافی، ج 2، کتاب العشره، باب «من تکره مجالسته و مرافقته»، ح 7؛ هم چنین بنگرید به ح 1 از همین باب.
8. وسائل الشیعه، ج 11، ص 228.
9. الکافی، ج 2، ص 107.
10. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 105.
11. بحارالانوار، ج 71، ص 168.
12. الکافی، ج 2، ص 209.
منبع :نشریه طرح ولایت شماره 6